کد مطلب:314894 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:177
ابر هم نام ابوالفضل را می پسندد
جناب آقای سید امیر ذبیح الحسینی راوندی كه از دوستان جبهه بنده است و چند سالی این حقیر در مسجد محل ایشان در الوند كاشان «مسجد مهدیه» امامت نماز جماعت را عهده دار بودم و ایشان در آن مسجد شركت می كرد، این چنین نقل كردند:
در زندگی و مشكلات آن من جمله مشكلات زمان بارداری همسرم متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) می شدم و مسجد محل به نام حضرت روضه خوانی می كردم. تا این كه خبردار شدم كه همسرم در زایشگاه وضع خوب حمل كرده، با عجله از خانه بیرون آمدم. در فكر این بودم كه چه نامی برایش انتخاب كنم [نا گفته نماند كه مطلع شده بودم كه نوزاد پسر است] ناگهان دیدم قطعه ابری داخل كوچه كنارم ظاهر شد كه با من حرف می زد. گفت: حالا می خواهی اسمش را چه بگذاری!؟
من اعتنا نكردم. با خود گفتم شاید خیالاتی شده ام و گذشتم؛ اما چند قدم كه جلوتر رفتم دیدم دوباره همان ابر آمد جلو و گفت: شما در مشكلات به چه كسی متوسل می شده و چه می كردی؟ یك دفعه متوجه شدم كه توسلم با حضرت
[ صفحه 440]
ابوالفضل العباس (علیه السلام) را می گوید. و از نظر پنهان شد. وقتی فرزندم را از بیمارستان به خانه آوردم و همین نام مقدس «ابوالفضل» را مطرح كردم زبان ها بسته شد و هیچ كس مخالفت نكرد [با توجه به این كه قبلا گفته بودیم اگر پسر باشد چه نامی و اگر دختر باشد چه نامی]
لذا بعد از ظاهر شدن آن موجود ملكوتی به صورت یك ابر و سفارش به نام آقایمان و سقای تشنگان، ابوالفضل العباس (علیه السلام)، نام نوزاد را «سید ابوالفضل» نهادیم.
در زندگی و مشكلات آن من جمله مشكلات زمان بارداری همسرم متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) می شدم و مسجد محل به نام حضرت روضه خوانی می كردم. تا این كه خبردار شدم كه همسرم در زایشگاه وضع خوب حمل كرده، با عجله از خانه بیرون آمدم. در فكر این بودم كه چه نامی برایش انتخاب كنم [نا گفته نماند كه مطلع شده بودم كه نوزاد پسر است] ناگهان دیدم قطعه ابری داخل كوچه كنارم ظاهر شد كه با من حرف می زد. گفت: حالا می خواهی اسمش را چه بگذاری!؟
من اعتنا نكردم. با خود گفتم شاید خیالاتی شده ام و گذشتم؛ اما چند قدم كه جلوتر رفتم دیدم دوباره همان ابر آمد جلو و گفت: شما در مشكلات به چه كسی متوسل می شده و چه می كردی؟ یك دفعه متوجه شدم كه توسلم با حضرت
[ صفحه 440]
ابوالفضل العباس (علیه السلام) را می گوید. و از نظر پنهان شد. وقتی فرزندم را از بیمارستان به خانه آوردم و همین نام مقدس «ابوالفضل» را مطرح كردم زبان ها بسته شد و هیچ كس مخالفت نكرد [با توجه به این كه قبلا گفته بودیم اگر پسر باشد چه نامی و اگر دختر باشد چه نامی]
لذا بعد از ظاهر شدن آن موجود ملكوتی به صورت یك ابر و سفارش به نام آقایمان و سقای تشنگان، ابوالفضل العباس (علیه السلام)، نام نوزاد را «سید ابوالفضل» نهادیم.